گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد نهم
فصل سوم : ویژگی های اهل بیت علیهم السلام



3 / 1 مهم ترین ویژگی های اهل بیت علیهم السلام

3 / 1 - 1 پاکی

فصل سوم : ویژگی های اهل بیت علیهم السّلام3 / 1مهم ترین ویژگی های اهل بیت علیهم السّلام3 / 1 1پاکیقرآن«خداوند خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند».

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، هر گونه بدکاریِ پنهان و پیدا را از ما اهل بیت، دور کرده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل خلایق را به دو گروه تقسیم کرده است و ما را بهترین آن دو گروه قرار داده است . این ، همان سخن خدای عز و جلاست : «و اصحاب یمین» و «اصحاب شمال» . من از اصحاب یمین و از بهترین اصحاب یمین هستم . سپس خداوند، این دو گروه را به سه گروه تقسیم کرده و مرا بهترین آن سه گروه قرار داده است. این همان سخن خدای عز و جل است که : «پس اصحاب میمنه. اصحاب میمنه کدام اند؟ و اصحاب مشئمه. اصحاب مشئمه کدام اند؟ آنها که سبقت گرفته اند ، پیش افتاده اند» . من جزء سبقت گیرندگان و بهترین ایشان هستم . سپس خداوند ، این سه گروه را قبیله ها ساخته ، مرا در بهترین قبیله نهاده است و این، همان سخن خدای عز و جل است که : «و شما را جماعت ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را بشناسید . هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزگارترین شماست» . من پرهیزگارترین فرزند آدم و گرامی ترینِ ایشان در نزد خدا عز و جلام ، بدون آن که بِدان ببالم . سپس خداوند ، قبایل را خانه خانه گرداند و مرا در بهترین خانه نهاد . این، همان سخن خداوند است : «خداوند خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند» .

.


ص: 406

عنه صلی الله علیه و آله :أنَا وعَلِیٌّ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ وتِسعَهٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ مُطَهَّرونَ مَعصومونَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الأَئِمَّهُ بَعدِی اثنا عَشَرَ عَدَدُ نُقَباءِ بَنی إسرائیلَ ، کُلُّهمُ اُمَناءُ أتقِیاءُ مَعصومونَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :نَحنُ أهلُ بَیتٍ طَهَّرَهُمُ اللّهُ ، مِن شَجَرَهِ النُّبُوَّهِ ، ومَوضِعِ الرِّسالَهِ ، ومُختَلَفِ المَلائِکَهِ ، وبَیتِ الرَّحمَهِ ، ومَعدِنِ العِلمِ . (3)

.

1- .کمال الدین : ص 280 ح 28 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 64 ح 30 ، کفایه الأثر : ص 19 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 295 کلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 25 ص 201 ح 13 ؛ ینابیع المودّه : ج3 ص291 ح9 عن ابن عبّاس .
2- .جامع الأخبار : ص 62 ح 80 ، کفایه الأثر : ص 78 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 295 کلاهما عن أنس نحوه ولیس فیها ذیله من «کلّهم» .
3- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 606 نقلاً عن ابن جریر وابن أبی حاتم عن الضحّاک بن مزاحم ، الصواعق المحرقه : ص 238 عن ابن عبّاس نحوه .

ص: 407

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من و علی و حسن و حسین و نُه تن از فرزندان حسین ، پاک و معصوم هستیم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امامان پس از من، دوازده تن اند به شمار نقیبان بنی اسرائیل که همه آنها امین و پرهیزگار و معصوم اند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ما خاندانی هستیم که خداوند ، پاکشان گردانیده است . این خاندان از شجره نبوّت و جایگاه رسالت و محلّ آمد و شد فرشتگان و خانه رحمت و کان دانش اند .

.


ص: 408

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَرَّهُ أن یَنظُرَ إلَی القَضیبِ الیاقوتِ الأَحمَرِ الَّذی غَرَسَهُ اللّهُ بِیَدِهِ ویَکونَ مُستَمسِکا بِهِ ، فَلیَتَوَلَّ عَلِیّا وَالأَئِمَّهَ مِن وُلدِهِ ، فَإِنَّهُم خِیَرَهُ اللّهِ عز و جلوصَفوَتُهُ ، وهُمُ المَعصومونَ مِن کُلِّ ذَنبٍ وخَطیئَهٍ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّما أمَرَ اللّهُ عز و جل بِطاعَهِ الرَّسولِ لِأَنَّهُ مَعصومٌ مُطَهَّرٌ ، لا یَأمُرُ بِمَعصِیَتِهِ . وإنَّما أمَرَ بِطاعَهِ اُولِی الأَمرِ لِأَنَّهُم مَعصومونَ مُطَهَّرونَ ، لا یَأمُرونَ بِمَعصِیَتِهِ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل قَد فَضَّلَنا أهلَ البَیتِ بِمَنِّهِ ، حَیثُ یَقولُ : «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» ، فَقَد طَهَّرَنا مِنَ الفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، ومِن کُلِّ دَنِیَّهٍ وکُلِّ رَجاسَهٍ ، فَنَحنُ عَلی مِنهاجِ الحَقِّ . (3)

الإمام الحسن علیه السلام :إنّا أهلُ بَیتٍ أکرَمَنَا اللّهُ بِالإِسلامِ ، وَاختارَنا وَاصطَفانا واجتَبانا ، فَأَذهَبَ عَنَّا الرِّجسَ وطَهَّرَنا تَطهیرا ، وَالرِّجسُ هُوَ الشَّکُّ ، فَلا نَشُکُّ فِی اللّهِ الحَقِّ ودینِهِ أبَدا ، وطَهَّرَنا مِن کُلِّ أفنٍ وغَیَّهٍ . (4)

الإمام الباقر علیه السلام :إنّا لا نوصَفُ ، وکَیفَ یوصَفُ قَومٌ رَفَعَ اللّهُ عَنهُمُ الرِّجسَ ؛ وهُوَ الشَّکُّ ؟ ! (5)

.

1- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 57 ح 211 الأمالی للصدوق : ص 679 ح 925 ، کلاهما عن محمّد بن علیّ التمیمیّ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 25 ص 193 ح 2 .
2- .الخصال : ص 139 ح 158 ، علل الشرائع : ص 123 ح 1 کلاهما عن سُلیم بن قیس ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 884 ح 54 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 338 ح 8 .
3- .المسترشد : ص 400 ح 133 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 458 ح 22 عن محمّد بن عماره عن الإمام الصادق عن أبیه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 25 ص 213 ح 4 .
4- .الأمالی للطوسی : ص 562 ح 1174 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 152 ح 29 نقلاً عن البرهان و کلاهما عن عبدالرحمن بن کثیر عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ؛ ینابیع المودّه : ج 3 ص 366 ح 3 عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام نحوه وراجع : العقد النضید : ص 112 ح 86 .
5- .الکافی : ج 2 ص 182 ح 16 عن زراره ، المؤمن : ص 30 ح 55 وفیه «وهو الشرک» بدل «وهو الشکّ» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 30 ح 26 .

ص: 409

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس نگریستن به شاخه یاقوت سرخی که خداوند با دستِ خود آن را نشانده ، شادش می کند و می خواهد بِدان چنگ در زند ، باید علی و امامان از نسل او را دوست بدارد ، که آنها منتخب و برگزیدگان خداوند عز و جل هستند و از هر گونه گناه و خطایی مصون اند .

امام علی علیه السلام :خداوند به فرمانبری از پیامبر فرمان داده است؛ زیرا او معصوم و پاک است و به معصیتِ او فرمان نمی دهد . خداوند به فرمانبری از اولو الأمر فرمان داده ؛ زیرا آنها معصوم و پاک اند و به معصیتِ او فرمان نمی دهند .

امام علی علیه السلام :همانا خداوند با منّت خویش، ما اهل بیت را برتری داده است ، آن جا که در کتابش فرموده است : «خداوند خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند» ؟!خداوند ، ما را از پلیدی های پنهان و پیدا و هر پَلَشتی و آلودگی پاک کرده است . پس ما راه حق را می پوییم .

امام حسن علیه السلام :ما از خاندانی هستیم که خداوند با اسلام ، گرامی مان داشته است و ما را بر گزیده و انتخاب کرده و اختیار نموده است و هر گونه پلیدی را از ما دور کرده و کاملاً پاکمان گردانیده است . پلیدی ، همان شک است و ما هرگز در وجود خدای حق و دین او تردید نمی کنیم . خداوند ، ما را از هر گونه سست رأیی و گم راهی، پاک گردانیده است .

امام باقر علیه السلام :ما قابل توصیف نیستیم ، و چگونه گروهی که خداوند ، رجس را که همان شک است از ایشان دور کرده است ، توصیف می شوند؟!

.


ص: 410

الإمام الصادق علیه السلام :الأَنبِیاءُ وَالأَوصِیاءُ لا ذُنوبَ لَهُم ؛ لِأَنَّهُم مَعصومونَ مُطَهَّرونَ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ الشَّکَّ وَالمَعصِیَهَ فِی النّارِ ، لَیسا مِنّا ولا إلَینا . (2)

عنه علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» :الرِّجسُ هُوَ الشَّکُّ . (3)

الإمام الرضا علیه السلام :إنَّ الإِمامَهَ خَصَّ اللّهُ عز و جل بِها إبراهیمَ الخَلیلَ علیه السلام بَعدَ النُّبُوَّهِ وَالخُلَّهِ ، مَرتَبَهً ثالِثَهً ، وفَضیلَهً شَرَّفَهُ بِها وأشادَ بِها ذِکرَهُ ، فَقالَ : «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» ، فَقالَ الخَلیلُ علیه السلام سُرورا بِها : «وَ مِن ذُرِّیَّتِی» ؟ قالَ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی : «لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (4) . فَأَبطَلَت هذِهِ الآیَهُ إمامَهَ کُلِّ ظالِمٍ إلی یَومِ القِیامَهِ ، وصارَت فِی الصَّفوَهِ . ثُمَّ أکرَمَهُ اللّهُ تَعالی بِأَن جَعَلَها فی ذُرِّیَّتِهِ أهلِ الصَّفوَهِ وَالطَّهارَهِ ، فَقالَ : «وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ نَافِلَهً وَ کُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ * وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَآ إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاهِ وَ إِیتَآءَ الزَّکَاهِ وَ کَانُواْ لَنَا عَابِدِینَ» (5) . (6)

.

1- .الخصال : ص 608 ح 9 عن الأعمش ، بحار الأنوار : ج 10 ص 227 ح 1 .
2- .الکافی : ج 2 ص 400 ح 5 عن بکر بن محمّد ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 573 ح 4959 بزیاده «صاحب» قبل «الشکّ» ، المحاسن : ج 1 ص 388 ح 863 ، قرب الإسناد : ص 35 ح 112 کلّها عن بکر بن محمّد عن الإمام الصادق عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 72 ص 127 ح 10 .
3- .معانی الأخبار : ص 138 ح 1 عن عبدالغفّار الجازیّ ، العمده : ص 34 ح 15 عن واثله بن الأسقع من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 35 ص 208 ح 5 ؛ اُسد الغابه : ج 2 ص 27 الرقم 1173 ، ذخائر العقبی : ص 59 کلاهما عن واثله بن الأسقع من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه .
4- .البقره : 124 .
5- .الأنبیاء : 72 و 73 .
6- .الکافی : ج 1 ص 199 ح 1 ، کمال الدین : ص 676 ح 31 ، معانی الأخبار : ص 97 ح 2 ، تحف العقول : ص 437 ، الاحتجاج : ج 2 ص 440 ح 310 کلّها عن عبدالعزیز بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 25 ص 121 ح 4 .

ص: 411

امام صادق علیه السلام :انبیا و اوصیا گناهی ندارند ؛ زیرا معصوم و پاک اند .

امام صادق علیه السلام :شک و گناه ، در آتش است. این دو نه از ما هستند و نه به سوی ما می آیند .

امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند : «خداوند خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند» :رجس، همان شک است .

امام رضا علیه السلام :خداوند عز و جل پس از پیامبری و دوستی ، امامت را در مرتبه سوم به ابراهیم خلیل اختصاص داد و این را فضیلتی قرار داد که او را بدان شرافت داد و با آن ستودش و فرمود : «من تو را پیشوای مردم گردانیدم» . ابراهیم خلیل علیه السلام از سرِ شادی گفت : «فرزندانم را هم؟» . خداوند در پاسخ او فرمود : «پیمان من ، ستمکاران را در بر نمی گیرد» . بدین ترتیب ، این آیه، امامت هر ستمگری را تا روز رستاخیز باطل گرداند و امامت ، تنها در برگزیدگان خواهد بود . سپس خداوند، او را چنین گرامی داشت که امامت را در نسل او که اهل طهارت و برگزیدگی بودند ، قرار داد و فرمود : «و به او اسحاق و یعقوب را [به عنوان نعمتی افزون] بخشیدیم وهمه را از شایستگان گردانیدیم و آنها را پیشوایانی ساختیم که به امر ما هدایت می کردند، و انجام دادن کارهای نیک و بر پای داشتن نماز و دادن زکات را به آنها وحی کردیم و آنان پرستنده ما بودند» .

.


ص: 412

الإمام الهادی علیه السلام فِی الزِّیارَهِ الجامِعَهِ الَّتی یُزارُ بِهَا الأَئِمَّهُ :أشهَدُ أنَّکُمُ الأَئِمَّهُ الرّاشِدونَ ، المَهدِیّونَ المَعصومونَ المُکَرَّمونَ ... عَصَمَکُمُ اللّهُ مِنَ الزَّلَلِ ، وآمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ ، وطَهَّرَکُم مِنَ الدَّنَسِ ، وأذهَبَ عَنکُمُ الرِّجسَ وطَهَّرَکُم تَطهیرا . (1)

.

1- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 97 ح 177 .

ص: 413

امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه که با آن، امامان علیهم السلام را زیارت می کنند :من گواهی می دهم که شما امامانِ ره یافته و هدایت شدگان معصوم و گرامی هستید ... که خداوند از هر گونه لغزشی مصونتان داشته و از فتنه ها ایمنتان ساخته و از ناپاکی ، پاکتان گردانیده و از پلیدی دور و کاملاً پاکتان کرده است .

.


ص: 414

. .


ص: 415



سخنی در استدلال اهل بیت علیهم السلام به ویژگی «طهارت»

اشاره

سخنی در استدلال اهل بیت به ویژگی «طهارت»پیش تر اشاره کردیم که ویژگی «طهارت کامل در عقیده ، اخلاق و عمل» برای اهل بیت علیهم السلام زیرساز ویژگی هایی است که موجب شایستگی آنان برای هدایت و راهبری امّت اسلام می گردد و از همین رو در صدر همه ویژگی های آنهاست، چنان که در مقام اثباتِ حقّانیت آنان در برابر کسانی که حقوق ایشان را نادیده می انگاشتند ، بارها بدان استدلال شده است . امام علی علیه السلام در جریان سقیفه (1) و خودداری از بیعت با ابو بکر ، ضمن بر شمردن فضایل خود ، خطاب به او فرمود : «تو را به خدا سوگند می دهم آیا در روز کسا، من و خانواده ام و فرزندانم مشمول دعای پیامبر خدا گشتیم یا تو، آن جا که فرمود : اینان خاندان من اند . به سوی تو روان باشند نه آتش ؟» .او در پاسخ گفت : تو و خانواده و فرزندانت . (2) نیز در جریان فدک ، برای اثبات حقّانیت فاطمه علیهاالسلام خطاب به ابو بکر به آیه تطهیر استدلال می کند و می فرماید : «در باره آیه شریف : «خداوند خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند» به من بگو در حقّ چه کسی نازل شده است ؟ در حقّ ما یا دیگران؟» . ابو بکر گفت : در حقّ شما . (3)

.

1- .نقد الرجال ، ج 3 ، ص 237 ، الرقم 54 .
2- .ر.ک : شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید : ج 2 ص 21 .
3- .الخصال : ص 550 ، الاحتجاج : ج 1 ص 308 .

ص: 416

همچنین در ماجرای شورایی که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه بعد از او تشکیل شد ، امام علی علیه السلام برای اثبات شایستگی خود ، به آیه تطهیر استدلال می فرماید و خطاب به شورا می گوید : «شما را به خدا آیا کسی در میان شما هست که آیه تطهیر در حقّ او نازل شده باشد؟» . گفتند : خیر . (1) نیز در زمان خلافت عثمان در جمع مهاجران و انصار ، هنگامی که آنها در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله فضایل خود را می گفتند و از او می خواستند او هم چیزی بگوید ، او ضمن تأیید خدمات آنان به اسلام ، در بیان فضیلت خود به واقعه کسا و آیه تطهیر اشاره کرد . (2) همچنین در جریان فتنه ناکِثان و جنگ افروزان جمل ، هنگامی که آنان را به بیعت مجدّد دعوت فرمود ، برای اثبات حقّانیت خود، ضمن بر شمردن فضایل خویش ، به ویژگی «طهارت» اشاره کرد و فرمود : «هان ! ما اهل بیتی هستیم که خداوند ، هر گونه پلیدی را از آنها دور کرده و کاملاً پاکشان گردانیده است» . (3) نیز در نامه به معاویه بن ابی سفیان به همین ویژگی تأکید می فرماید و می نویسد : «ما خاندانی هستیم که خداوند ، هر گونه پلیدی و پلشتی را از آنها دور کرده و کاملاً پاکشان گردانیده است» (4) و در واقعه صفّین ، هنگامی که دو لشکر در برابر هم صف آرایی کردند ، امام علیه السلام ضمن خطابه ای ، به رویداد کسا اشاره می فرماید . (5) همچنین فرزندان آن بزرگوار چه آنها که در واقعه کسا حضور داشتند ، مانند:

.

1- .الاحتجاج : ج 1 ص 238 ، علل الشرائع : ص 191 ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 156 .
2- .المناقب ، ابن مغازلی : ص 118 . نیز ، ر . ک : شرح الأخبار : ص 189 190 ح 529 ، الاحتجاج : ج 1 ص 322 .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 345 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 646 .
4- .الاحتجاج : ج 1 ص 371 ، بحار الأنوار : ج 30 ص 136 .
5- .الغارات : ج 1 ص 199 . نیز ، ر. ک : بحار الأنوار : ج 33 ص 133 .

ص: 417

امام حسن علیه السلام (1) و امام حسین علیه السلام (2) و چه آنها که حضور نداشتند ، مانند: امام زین العابدین علیه السلام ، (3) امام باقر علیه السلام (4) و امام رضا علیه السلام (5) ، در مقام اثبات حقّانیت اهل بیت، به رویداد کسا و آیه تطهیر استناد کرده اند . نیز یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله (6) و جمعی از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مانند : ابن عبّاس ، (7) سعد بن ابی وقّاص (8) و واثله بن اسقع (9) در موارد گوناگون به طهارت اهل بیت علیهم السلام استدلال نموده اند .

.

1- .کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 761 .
2- .ر . ک : ص 291 و 293 ح 59 61 .
3- .ر . ک : ص 293 ح 63 .
4- .ر . ک : ص 295 ح 64 و 65 .
5- .ر . ک : ص 297 ح 66 و همین دانش نامه : ج 10 ص 341 ح 857 .
6- .ر . ک : ص 301 ح 70 .
7- .ر . ک : ص 235 ح 6 ، تفسیر فرات : ص 335 336 .
8- .ر . ک : ص 277 ح 40 .
9- .ر . ک : ص 273 ح 36 .

ص: 418

3 / 1 2عِدلُ القُرآنِالف حَدیثُ الثِّقلَینِ بِرِوایَهِ أتباعِ أهلِ البَیتِ علیهم السلامالإمام الصادق علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «إنّی قَد تَرَکتُ فیکُمُ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی» ، فَنَحنُ أهلُ بَیتِهِ . (1)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن الریّان بن الصلت :حَضَرَ الرِّضا علیه السلام مَجلِسَ المَأمونِ بِمَروٍ ، وقَدِ اجتَمَعَ فی مَجلِسِهِ جَماعَهٌ مِن عُلَماءِ أهلِ العِراقِ وخُراسانَ ، ... قالَ المَأمونُ : مَنِ العِترَهُ الطّاهِرَهُ ؟ فَقالَ الرِّضا علیه السلام : الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللّهُ فی کِتابِهِ ، فَقالَ عز و جل : «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (2) وهُمُ الَّذینَ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنّی مُخَلِّفٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی (3) أهلَ بَیتی ، ألا وإنَّهُما لَن یَفتَرِقا ، حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ ، فَانظُروا کَیفَ تَخلُفونّی (4) فیهِما . أیُّهَا النّاسُ ! لا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم. (5)

الإمام الباقر علیه السلام :اِنتَفِعوا بِمَوعِظَهِ اللّهِ ، وَالزَموا کِتابَهُ ، فَإِنَّهُ أبلَغُ المَوعِظَهِ ، وخَیرُ الاُمورِ فِی المَعادِ عاقِبَهً ، ولَقَدِ اتَّخَذَ اللّهُ الحُجَّهَ ، فَلا یَهلِکُ مَن هَلَکَ إلّا عَن بَیِّنَهٍ ، ولا یَحیا مَن حَیَّ إلّا عَن بَیِّنَهٍ ، وقَد بَلَّغَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله الَّذی اُرسِلَ بِهِ ، فَالزَموا وَصِیَّتَهُ ، وما تَرَکَ فیکُم مِن بَعدِهِ مِنَ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ وأهلَ بَیتِهِ ، اللَّذَینِ لا یَضِلُّ مَن تَمَسَّکَ بِهِما ، ولا یَهتَدی مَن تَرَکَهُما . (6)

.

1- .مختصر بصائر الدرجات : ص 90 عن ذریح المحاربی ، الاُصول الستّه عشر : ص 262 ح 360 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 140 ح 88 .
2- .الأحزاب : 33 .
3- .العترهُ : وُلدُ الرَّجُل وذرّیتهُ من صُلبِه ، فلذلک سُمّیت ذرّیه محمّد صلی الله علیه و آله من علیّ وفاطمه علیهماالسلامعتره محمّد صلی الله علیه و آله . وقد سئل أمیر المؤمنین علیه السلام : مَن العتره ؟ فقال : أنا والحَسَنُ والحسین والأئمّه التِّسعَه مِن وُلدِ الحُسَینِ ، تاسعهم مهدیّهم وقائمهم (مجمع البحرین : ج 1 ص 1160 «عتر») .
4- .فی المصدر : «تخلفون» ، والتصویب من الأمالی .
5- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 229 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 615 ح 843 ، تحف العقول : ص 425 ، بشاره المصطفی : ص 228 ، بحار الأنوار : ج 25 ص 220 ح 20 .
6- .الکافی : ج 3 ص 423 ح 6 عن محمّد بن مسلم وراجع : بصائر الدرجات : ص 414 ح 6 ومختصر بصائر الدرجات : ص 90 و 91 ورجال الکشّی : ج 2 ص 483 ح 394 .

ص: 419



3 / 1 - 2 همتایی با قرآن

اشاره

الف - حدیث ثقلین ، به روایت پیروان اهل بیت علیهم السلام

3 / 1 2همتایی با قرآنالف حدیث ثقلین ، به روایت پیروان اهل بیت علیهم السلامامام صادق علیه السلام :پیامبر خدا فرمود: «من دو چیز گران سنگ در میان شما بر جای می گذارم: کتاب خدا، و عترتم اهل بیتم». اهل بیت او ، ما هستیم.

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ریّان بن صلت :امام رضا علیه السلام در مجلس مأمون در مرو حاضر شد. جمعی از دانشمندان عراق و خراسان ، در آن مجلس گرد آمده بودند... . مأمون گفت: عترت پاک، کیان اند؟ امام رضا علیه السلام فرمود: «همانان که خداوند در کتاب خود ، از ایشان یاد کرده و فرموده است: «خداوند خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند» و همانان که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من در میان شما ، دو چیز گران سنگ بر جای می نهم: کتاب خدا و عترتم (1) اهل بیتم. بدانید که این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند. پس مراقب باشید که پس از من ، چگونه با آن دو ، رفتار می کنید. ای مردم! به آنان چیزی نیاموزید ؛ چرا که آنان از شما داناترند ».

امام باقر علیه السلام :از پند خداوند ، بهره مند شوید و به کتاب او چنگ زنید؛ زیرا آن ، رساترین پند و خوش فرجام ترینِ چیزها در قیامت است. خداوند ، حجّت قرار داده است ، بنا بر این، آن که هلاک شود ، با وجود دلیل روشن هلاک می شود و آن که زنده بماند ، با وجود دلیل روشن زنده می ماند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیامی را که به خاطر آن فرستاده شده بود ، ابلاغ کرد. پس به وصیّت او و دو چیز گران سنگی که پس از خود در میان شما بر جای نهاد یعنی کتاب خدا و اهل بیتش ، بچسبید؛ دو چیزی که هر کس به این دو چنگ در زند ، گم راه نمی شود و هر کس آنها را وا گذارد ، به راه راست نمی رود.

.

1- .عترت ، عبارت است از فرزندان مرد و نسل او. از همین رو ، نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از علی و فاطمه علیهماالسلام را «عترت محمّد» نامیده اند. از امیرمؤمنان علیه السلام پرسیدند: عترت ، کیان اند؟ فرمود: «من و حسن و حسین و نُه امامِ از نسل حسین، که نهمینِ آنان ، مهدی و قائم ایشان است» (مجمع البحرین: ج 2 ص 1160 مادّه «عتر»).

ص: 420

الأمالی للطوسی عن معاویه بن وهب :کُنتُ جالِسا عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام ، إذ جاءَ شَیخٌ قَدِ انحَنی مِنَ الکِبَرِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَیکَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : وعَلَیکَ السَّلامُ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، یا شَیخُ ، ادنُ مِنّی . فَدَنا مِنهُ فَقَبَّلَ یَدَهُ فَبَکی ، فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : وما یُبکیکَ یا شَیخُ ؟ قالَ لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أنَا مُقیمٌ عَلی رَجاءٍ مِنکُم مُنذُ نَحوٍ مِن مِئَهِ سَنَهٍ ، أقولُ هذِهِ السَّنَهُ وهذَا الشَّهرُ وهذَا الیَومُ ، ولا أراهُ فیکُم ، فَتَلومُنی أن أبکِیَ ! قالَ : فَبَکی أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام ثُمَّ قالَ : یا شَیخُ ، إن اُخِّرَت مَنِیَّتُکَ کُنتَ مَعَنا ، وإن عُجِّلَت کُنتَ یَومَ القیِامَهِ مَعَ ثِقلِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ الشَّیخُ : ما اُبالی ما فاتَنی بَعدَ هذا یَابنَ رَسولِ اللّهِ . فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : یا شَیخُ ، إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : «إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلّوا : کِتابَ اللّهِ المُنزَلَ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی» ، تَجیءُ وأنتَ مَعَنا یَومَ القِیامَهِ . (1)

معانی الأخبار عن أبی بصیر :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : مَن آلُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ؟ قالَ : ذُرِّیَتُهُ . فَقُلتُ : مَن أهلُ بَیتِهِ ؟ قالَ : الأَئِمَّهُ الأَوصِیاءُ . فَقُلتُ : مَن عِترَتُهُ ؟ قالَ : أصحابُ العَباءِ . فَقُلتُ : مَن اُمَّتُهُ ؟ قالَ : المُؤمِنونَ الَّذینَ صَدَّقوا بِما جاءَ بِهِ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل ، المُتَمَسِّکونَ بِالثِّقلَینِ اللَّذَینِ اُمِروا بِالتَّمَسُّکِ بِهِما : کِتابِ اللّهِ عز و جل ، وعِترَتِهِ أهلِ بَیتِهِ ، الَّذینَ أذهَبَ اللّهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهَّرَهُم تَطهیرا ، وهُمَا الخَلیفَتانِ عَلَی الاُمِّهِ بَعدَهُ علیه السلام . (2)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 161 ح 268 ، بشاره المصطفی : ص 275 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 313 ح 14 .
2- .معانی الأخبار : ص 94 ح 3 ، الأمالی للصدوق : ص 312 ح 362 .

ص: 421

الأمالی ، طوسی به نقل از معاویه بن وهب :نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که پیرمردی که از پیری خمیده شده بود، وارد شد و گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند ، بر تو باد! امام صادق علیه السلام فرمود: «سلام و رحمت و برکات خدا بر تو، ای پیر! نزدیک من آی». او نزدیک امام علیه السلام آمد و دست ایشان را بوسید و گریست. امام صادق علیه السلام به او فرمود: «چرا گریه می کنی ، ای پیر؟». گفت: ای پسر پیامبر خدا! حدود صد سال است که به امید شما نشسته ام، و با خود می گویم: امسال، این ماه ، و امروز؛ امّا خبری نمی شود. حال ملامتم می کنید که می گریم؟ امام صادق علیه السلام گریست و سپس فرمود: «ای پیر! اگر مرگت به تأخیر افتد ، تو با ما هستی، و اگر در آن تعجیل شود ، روز قیامت با ثِقل پیامبر خدا هستی». پیرمرد گفت: ای پسر پیامبر خدا! اکنون دیگر مرا باکی نیست که به آرزویم نرسم. امام صادق علیه السلام به او فرمود: «ای پیر! پیامبر خدا فرمود: من دو چیز گران سنگ در میان شما باقی می گذارم که تا وقتی که به آن دو چنگ زنید ، هرگز گم راه نخواهید شد: کتاب آسمانیِ خدا، و عترتم اهل بیتم . تو در روز قیامت ، با ما هستی».

معانی الأخبار به نقل از ابو بصیر :به امام صادق علیه السلام گفتم: آل محمّد ، چه کسانی اند؟ فرمود: «ذریّه او». گفتم: اهل بیت او، چه کسانی اند؟ فرمود: «امامان وصی». گفتم: عترت او ، چه کسانی اند؟ فرمود: «اصحاب کسا». گفتم: امّت او ، چه کسانی اند؟ فرمود: «مؤمنانی که آنچه را پیامبر خدا از جانب خداوند عز و جل آورده ، تصدیق کنند و به دو گران سنگی که فرمان دارند به آنها چنگ زنند ، چنگ در زنند: یعنی به کتاب خداوند عز و جل و عترت و اهل بیت او؛ همانان که خداوند ، پلیدی را از ایشان زدوده و پاکِ پاکشان گردانیده است. این دو ، جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله در میان امّت اویند».

.


ص: 422

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :کَأَنّی قَد دُعیتُ فَأَجَبتُ ، وإنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، أحدُهُما أکبَرُ مِنَ الآخَرِ : کِتابَ اللّهِ ، حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَانظُروا کَیفَ تَخلُفونّی فیهِما . (1)

ب حَدیثُ الثِّقلَینِ بِرِوایَهِ أهلِ السُّنَّهِصحیح مسلم عن یزید بن حیّان :اِنطَلَقتُ أنَا وحُصَینُ بنُ سَبرَهَ ، وعُمَرُ بنُ مُسلِمٍ ، إلی زَیدِ بنِ أرقَمَ ، فَلَمّا جَلَسنا إلَیهِ ، قالَ لَهُ حُصینٌ : لَقَد لَقیتَ یا زَیدُ خَیرا کَثیرا ، رَأَیتَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وسَمِعتَ حَدیثَهُ ، وغَزَوتَ مَعَهُ ، وصَلَّیتَ خَلفَهُ ، لَقَد لَقیتَ یا زَیدُ خَیرا کَثیرا ، حَدِّثنا یا زَیدُ ما سَمِعتَ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . قالَ : یَابنَ أخی ، وَاللّهِ لَقَد کَبِرَت سِنّی ، وقَدِمَ عَهدی ، ونَسیتُ بَعضَ الَّذی کُنتُ أعی مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَما حَدَّثتُکُم فَاقبَلوا وما لا فَلا تُکَلِّفونیهِ . ثُمَّ قالَ : قامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَوما فینا خَطیبا بِماءٍ یُدعی خُمّا ، بَینَ مَکَّهَ وَالمَدینَهِ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ ، ووَعَظَ وذَکَّرَ ، ثُمَّ قالَ : أمّا بَعدُ ألا أیُّهَا النّاسُ ، فَإِنَّما أنا بَشَرٌ یُوشِکُ أن یَأتِیَ رَسولُ رَبّی فَاُجیبَ ، وأنَا تارِکٌ فیکُمُ ثَقَلَینِ : أوَّلُهُما کِتابُ اللّهِ ، فیهِ الهُدی وَالنّورُ ، فَخُذوا بِکِتابِ اللّهِ وَاستَمسِکوا بِهِ فَحَثَّ عَلی کِتابِ اللّهِ ورَغَّبَ فیهِ ، ثُمَّ قالَ : وأهلُ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی . فَقالَ لَهُ حُصَینٌ : ومَن أهلُ بَیتِهِ یا زَیدُ ، ألَیسَ نِساؤُهُ مِن أهلِ بَیتِهِ؟ قال : نِساؤُهُ مِن أهلِ بَیتِه ، ولکِنَّ أهلَ بَیتِهِ مَن حُرِمَ الصَّدقَهَ بَعدَهُ . (2)

.

1- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 30 ح 40 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 135 ح 84 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 23 ص 145 ح 101 .
2- .صحیح مسلم : ج 4 ص 1873 ح 36 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 75 ح 19285 ، صحیح ابن خزیمه : ج 4 ص 62 ح 2357 ، کنز العمّال : ج 1 ص 178 ح 898 ؛ العمده : ص 102 ح 136 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 114 ح 23 .

ص: 423



ب - حدیث ثقلین ، به روایت اهل سنّت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :گویا فرا خوانده شده ام و باید بروم. پس من در میان شما ، دو گران سنگ بر جای می گذارم که یکی از آنها بزرگ تر از دیگری است: کتاب خدا که رشته ای کشیده شده از آسمان به زمین است و عترتم اهل بیتم. پس مراقب باشید که پس از من ، چگونه با آن دو ، رفتار می کنید.

ب حدیث ثقلین ، به روایت اهل سنّتصحیح مسلم به نقل از یزید بن حیّان :من و حُصَین بن سَبره و عُمر بن مسلم ، نزد زید بن ارقم رفتیم و چون نشستیم، حصین به او گفت: ای زید! تو توفیقات فراوانی داشته ای: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دیده ای، حدیثش را شنیده ای، با او به جنگ رفته ای، پشت سرش نماز خوانده ای. ای زید! به راستی که تو توفیقات فراوانی داشته ای. ای زید! آنچه از پیامبر خدا شنیده ای ، برای ما باز گو. زید گفت: ای برادرزاده! به خدا سنّم بالا رفته و سال خورده گشته ام و پاره ای از مطالبی را که از پیامبر خدا به یاد داشته ام ، فراموش کرده ام. پس آنچه را برای شما بازگو کردم ، بپذیرید و آنچه را نگفتم ، به زور از من نخواهید. سپس گفت: روزی پیامبر خدا در آبگیری به نام خُم، واقع در میان مکّه و مدینه، برای ما خطبه خواند و نخست حمد و ثنای خدا به جای آورد و پند و اندرز داد و آن گاه فرمود: «اینک، ای مردم! من نیز یک بشر هستم و زودا که پیک پروردگارم بیاید و اجابتش کنم. من دو چیز گران سنگ در میان شما بر جای می گذارم: نخستینِ آنها کتاب خداست که در آن ، هدایت و نور است. پس، کتاب خدا را بگیرید و بدان چنگ زنید» . ایشان به کتاب خدا تشویق و ترغیب فرمود و سپس فرمود : «و دیگری اهل بیتم. خدا را خاطر نشانتان می کنم در باره اهل بیتم. خدا را خاطر نشانتان می کنم در باره اهل بیتم. خدا را خاطر نشانتان می کنم در باره اهل بیتم».

.


ص: 424

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنّی تارِکٌ فیکُم ما إن تَمَسَّکتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدی ، أحَدُهُما أعظَمُ مِنَ الآخَرِ : کِتابَ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، ولَن یَتَفَرَّقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ ، فَانظُروا کَیفَ تَخلُفونی فیهِما . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنِّی قَد تَرَکتُ فیکُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدی ؛ الثِّقلَینِ ، أحدُهُما أکبَرُ مِنَ الآخَرِ : کِتابَ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، ألا وإنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ ، وأهلَ بَیتی ، وإنَّهُما لَن یَتَفَرَّقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . (3)

.

1- .سنن الترمذی : ج 5 ص 663 ح 3788 ، تفسیر ابن کثیر : ج 7 ص 190 کلاهما عن زید بن أرقم ، کنز العمّال : ج 1 ص 173 ح 873 ؛ العمده : ص 72 ح 89 عن زید بن أرقم ، الطرائف : ص 115 ح 175 وفیه «فی عترتی» بدل «فیهما» ، بحار الأنوار : ج 23 ص 108 ح 11 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 118 ح 11561 ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 47 ح 1135 کلاهما عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 1 ص 381 ح 1657 ؛ کمال الدین : ص 238 ح 57 عن أبی سعید الخدری ، الطرائف : ص 114 ح 171 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 106 ح 7 .
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 161 ح 4711 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص 170 ح 4980 و 4981 وفیهما «وعترتی أهل بیتی» وکلّها عن زید بن أرقم .

ص: 425

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من در میان شما چیزی بر جای می گذارم که اگر به آن تمسّک جویید ، پس از من هرگز گم راه نخواهید شد. یکی از آن دو ، باعظمت تر از دیگری است: کتاب خدا که رشته ای کشیده شده از آسمان به زمین است و [دیگری ]عترتم ، [یعنی] اهل بیتم. این دو ، هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض [کوثر] ، بر من وارد شوند. پس بنگرید که پس از من ، چگونه با آنها رفتار می کنید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من در میان شما چیزی بر جای نهاده ام که اگر به آن چنگ زنید ، پس از من هرگز گم راه نخواهید شد؛ دو چیز گران سنگ که یکی از آنها بزرگ تر از دیگری است: کتاب خدا که رشته ای کشیده شده از آسمان به زمین است و عترتم [یعنی ]اهل بیتم. بدانید که این دو ، هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض [کوثر] ، بر من وارد شوند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من در میان شما ، دو چیز گران سنگ بر جای می گذارم: کتاب خدا و اهل بیتم. این دو ، هرگز از هم جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، بر من وارد شوند.

.


ص: 426

سنن الدارمی عن زید بن أرقم :قامَ رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله یَوما خَطیبا ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ ، ثُمَّ قالَ : یا أَیُّهَا النّاسُ ، إنَّما أنَا بَشَرٌ یُوشِکَ أن یَأتِیَنی رَسولُ رَبّی فَاُجیبَهُ ، وإنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، أوَّلُهُما کِتابُ اللّهِ فیهِ الهُدی وَالنُّورُ ، فَتَمَسَّکوا بِکِتابِ اللّهِ وخُذوا بِهِ ، فَحَثَّ عَلَیهِ ورَغَّبَ فیهِ ، ثُمَّ قالَ : وأهلَ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی ثَلاثَ مَرّاتٍ . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، أحَدُهُما أکبَرُ مِنَ الآخَرِ : کِتابَ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، وإنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّی اُوشِکُ أن اُدعی فَاُجیبَ ، وإنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ عز و جل ، وعِترَتی ، کِتابُ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وعِترَتی أهلُ بَیتی ، وإنَّ اللَّطیفَ الخَبیرَ أخبَرَنی أنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ ، فَانظُرونی بِمَ تَخلُفونی فیهِما . (3)

.

1- .سنن الدارمی : ج 2 ص 889 ح 3198 ، السنن الکبری : ج 7 ص 48 ح 13238 و ج 10 ص 194 ح 20335 ، المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 114 ح 265 ، کنز العمّال : ج 1 ص 178 ح 898 ؛ الطرائف : ص 122 ح 186 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 108 ذیل ح 10 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 30 ح 11104 و ص 54 ح 11211 نحوه ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 9 ح 1023 کلّها عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 1 ص 172 ح 872 ؛ کمال الدین : ص 240 ح 61 ، الأمالی للطوسی : ص 255 ح 460 کلاهما عن أبی سعید الخدری ، بحار الأنوار : ج 23 ص 136 ح 76 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 37 ح 11131 ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 6 ح 1017 کلاهما عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 1 ص 186 ح 944 ؛ کمال الدین : ص 235 ح 46 ، معانی الأخبار : ص 90 ح 2 کلاهما عن أبی سعید الخدری ، بحار الأنوار : ج 23 ص 147 ح 109 .

ص: 427

سنن الدارمی به نقل از زید بن ارقم :روزی پیامبر خدا برای ما به سخنرانی ایستاد و خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: «ای مردم! من هم یک بشرم و زودا که پیک پروردگارم نزد من آید و اجابتش کنم. پس در میان شما دو چیز گران سنگ بر جای می نهم: نخستینِ آنها کتاب خداست که در آن ، راه نمایی و روشنایی است. پس به کتاب خدا چنگ زنید و آن را از دست مَنَهید» و به آن ، ترغیب و تشویق کرد و آن گاه فرمود : «و دیگری اهل بیتم. خدای را در باره اهل بیتم به یاد شما می آورم» . این جمله را سه بار فرمود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من در میان شما ، دو چیز گران سنگ بر جای می نهم که یکی از آن دو ، بزرگ تر از دیگری است: کتاب خدا که رشته ای کشیده شده از آسمان به زمین است و عترتم اهل بیتم . این دو ، هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، بر من وارد شوند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به زودی ، من [به سوی آخرت] فرا خوانده می شوم و از میان شما خواهم رفت، در حالی که دو چیز گران سنگ در میانتان بر جای می نهم: کتاب خداوند عز و جل و عترتم. کتاب خدا ، رشته کشیده از آسمان به زمین است، و عترتم همان اهل بیت من اند. خداوند نکته دان و آگاه ، به من خبر داد که این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. پس بنگرید که پس از من ، با آن دو چگونه رفتار می کنید.

.


ص: 428

ج مَواضِعُ صُدورِ حَدیثِ الثِّقلَینِ1 . عَرَفاتٌسنن الترمذی عن جابر بن عَبدِ اللّهِ :رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی حَجَّتِهِ یَومَ عَرَفَهَ ، وهُوَ عَلی ناقَتِهِ القَصواءِ یَخطُبُ ، فَسَمِعتُهُ یَقولُ : یا أیُّهَا النّاسُ ! إنّی قَد تَرَکتُ فیکُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی . (1)

2 . مِنیالإمام الباقر علیه السلام :دَعا رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله النّاسَ بِمِنی ، فَقالَ : أیُّهَا النّاسُ ، إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلّوا : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَإِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . (2)

الإقبال :کانَ مِن قَولِ رَسولِ اللّهِ فی حَجَّهِ الوَداعِ بِمِنی : یا أیُّهَا النّاسُ ! إنّی قَد تَرَکتُ فیکُم أمرَینِ إن أخَذتُم بِهِما لَن تَضِلّوا : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، وإنَّهُ قَد نَبَّأَنِیَ اللَّطیفُ الخَبیرُ ، أَنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ کَإِصبَعَیَّ هاتَینِ وجَمَعَ بَینَ سَبّابَتَیهِ ألا فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِما فَقَد نَجا ، ومَن خالَفَهُما فَقَد هَلَکَ ، ألا هَل بَلَّغتُ أیُّهَا النّاسُ ؟ قالوا : نَعَم ، قالَ : اللّهُمَّ اشهَد (3) . (4)

.

1- .سنن الترمذی : ج 5 ص 662 ح 3786 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 66 ح 2680 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 89 ح 4757 ، کنز العمّال : ج 1 ص 172 ح 870 ؛ بحار الأنوار : ج 29 ص 340 ح 6 نقلاً عن جامع الاُصول .
2- .بصائر الدرجات : ص 413 ح 3 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 90 کلاهما عن جابر بن یزید الجعفی ، بحار الأنوار : ج 23 ص 140 ح 91 .
3- .فی المصدر : «قال : اشهد» ، والتصویب من بحار الأنوار .
4- .الإقبال : ج 2 ص 242 ، بحار الأنوار : ج 37 ص 128 ذیل ح 24 نقلاً عن کتاب النشر والطیّ .

ص: 429



ج - مکان های صدور حدیث ثقلین

1 . عرفات

2 . مِنا

ج مکان های صدور حدیث ثقلین1 . عرفاتسنن الترمذی به نقل از جابر بن عبد اللّه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در حَجّش به روز عرفه دیدم که سوار بر ناقه اش قَصواء (1) خطبه می خوانَد. شنیدم که می فرماید: «ای مردم! من چیزی در میان شما بر جای می گذارم که اگر به آن چنگ زنید ، هرگز گم راه نمی شوید: کتاب خدا ، و عترتم [یعنی] اهل بیتم».

2 . مِناامام باقر علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مِنا ، مردم را فرا خواند و فرمود: «ای مردم! من دو چیز گران سنگ را در میان شما بر جای می گذارم که تا وقتی بدانها چنگ زنید ، هرگز گم راه نمی شوید: کتاب خدا، و عترتم [یعنی] اهل بیتم. این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن گاه که در کنار حوض کوثر ، بر من وارد شوند».

الإقبال:از جمله سخنان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حجّه الوداع ، در مِنا این بود: «ای مردم! من دو چیز در میان شما بر جای می گذارم که اگر بدانها چنگ زنید ، هرگز گم راه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم ، [یعنی] اهل بیتم. خداوند لطیف و آگاه ، به من خبر داد که این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، بر من وارد شوند، مانند این دو انگشتم» و دو انگشت نشانه اش را کنار هم نهاد . [پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:] «بدانید که هر کس به این دو چنگ زند ، نجات می یابد و هر کس با آنان مخالفت کند ، نابود می شود. هان! آیا ابلاغ کردم ، ای مردم؟». مردم همگی گفتند: آری. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بار خدایا! گواه باش».

.

1- .قَصواء: تیزرو، گوش بریده. نام ناقه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بوده است.

ص: 430

3 . مَسجِدُ الخَیفِتفسیر القمّی :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی حَجَّهِ الوَداع فی مَسجِدِ الخَیفِ : إنّی فَرَطُکُم (1) ، وإنَّکُم وارِدونَ عَلَیَّ الحَوضَ ، حَوضٌ عَرضُهُ ما بَینَ بُصری (2) وصَنعاءَ (3) ، فیهِ قِدحانٌ مِن فِضَّهٍ عَدَدَ النُّجومِ ، ألا وإنّی سائِلُکُم عَنِ الثِّقلَینِ . قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ومَا الثَّقَلانِ ؟ قالَ : کِتابُ اللّهِ ، الثَّقَلُ الأَکبَرُ ، طَرَفٌ بِیَدِ اللّهِ وطَرَفٌ بِأَیدیکُم ، فَتَمَسَّکوا بِهِ لَن تَضِلّوا ولَن تَزِلّوا ، وَالثَّقَلُ الأَصغَرُ عِترَتی وأهلُ بَیتی ، فَإِنَّهُ قَد نَبَّأَنِیَ اللَّطیفُ الخَبیرُ أنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ کَإِصبَعَیَّ هاتَینِ وجَمَعَ بَینَ سَبّابَتَیهِ ولا أقولُ کَهاتَینِ وجَمَعَ بَینَ سَبّابَتِهِ وَالوُسطی فَتَفضُلَ هذِهِ عَلی هذِهِ . (4)

الإقبال فی ذِکرِ أحداثِ حَجَّهِ الوَداعِ :فَلَمّا کانَ فی آخِرِ یَومٍ مِن أیّامِ التَّشریقِ (5) ، أنزَلَ اللّهُ عَلَیهِ : «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (6) إلی آخِرِها ، فَقالَ صلی الله علیه و آله : نُعِیَت إلَیَّ نَفسی . فَجاءَ إلی مَسجِدِ (7) الخَیفِ فَدَخَلَهُ ، ونادی الصَّلاهَ جامِعَهً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ ، فَحَمِدَ اللّهُ وأثنی عَلَیهِ ، وذَکَرَ خُطبَتَهُ علیه السلام ، ثُمَّ قالَ فیها : أیُّهَا النّاسُ إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : الثِّقلُ الأَکبَرُ کِتابُ اللّهِ عز و جل ، طَرَفٌ بِیَدِ اللّهِ عز و جل ، وطَرَفٌ بِأَیدیکُم ، فَتَمَسَّکوا بِهِ . وَالثِّقلُ الأَصغَرُ عِترَتی أهلُ بَیتی ، فَإِنَّهُ قَد نَبّأَنِیَ اللَّطیفُ الخَبیرُ أنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ کَإِصبَعَیَّ هاتَینِ وجَمَعَ بَینَ سَبّابَتَیهِ ولا أقولُ کَهاتَینِ وجَمَعَ بَینَ سَبّابَتِهِ (8) وَالوُسطی فَتَفضُلَ هذِهِ عَلی هذِهِ . (9)

.

1- .فَرَطُکم : أی مُتقدّمکم إلیه (النهایه : ج 3 ص 434 «فرط») .
2- .بُصری : فی موضعین : بالشام من أعمال دمشق . وبُصری من قری بغداد قرب عکبراء (معجم البلدان : ج 1 ص 441) .
3- .صَنعاء : قصبه بالیمن وأحسن بلادها (معجم البلدان : ج 3 ص 426) .
4- .تفسیر القمّی : ج 1 ص 3 ، الغیبه للنعمانی : ص 42 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 129 ح 61 .
5- .أیّام التشریق : وهی ثلاثه أیّام تلی عید النحر ، سُمّیت بذلک من تشریق اللحم ، وهو تقدیدهُ وبسطه فی الشمس لیجفّ (النهایه : ج 2 ص 464 «شرق») .
6- .النصر : 1 .
7- .فی المصدر : «المسجد» ، وما أثبتناه هو الصواب کما فی بحار الأنوار .
8- .فی المصدر : «سَبّابَتَیهِ» ، والتصویب من بحار الأنوار .
9- .الإقبال : ج 2 ص 242 ، بحار الأنوار : ج 37 ص 128 ذیل ح 24 نقلاً عن کتاب النشر والطیّ .

ص: 431



3 . مسجد خَیف

3 . مسجد خَیفتفسیر القمّی:پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حجّه الوداع در مسجد خَیف فرمود: «من پیش از شما می روم و شما در کنار حوض [کوثر] ، بر من وارد می شوید؛ حوضی که پهنایش از بُصری (1) تا صنعاست، (2) و در آن ، جام هایی سیمین به شمار ستارگان وجود دارد. بدانید که من در باره دو چیز گران سنگ ، از شما خواهم پرسید». گفتند: ای پیامبر خدا! دو چیز گران سنگ چیست؟ فرمود: «کتاب خدا که گران سنگِ بزرگ تر است. یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگرش در دست شما. پس بدان چنگ زنید تا هرگز گم راه نشوید و هیچ گاه نلغزید. و گران سنگ کوچک تر ، عترت من ، یعنی اهل بیت من اند. خداوند لطیف و آگاه ، به من خبر داد که این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض بر من وارد شوند. آن دو ، به سان این دو انگشت من اند» و دو انگشت نشانه اش را کنار هم قرار داد . سپس انگشت نشانه و میانه اش را کنار هم نهاد [و فرمود:] «که یکی بر دیگری فزونی دارد».

الإقبال در بیان رخدادهای حجّه الوداع :چون آخرین روز از روزهای تشریق (3) شد، خداوند، سوره «إِذَا جَآءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» را تا آخر آن بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرو فرستاد. پیامبر فرمود: «خبرِ درگذشتم ، به من داده شد». پس به سوی مسجد خیف رفت و وارد مسجد شد و مردم را بانگ زد که جمع شوند. مردم ، گرد آمدند. پیامبر صلی الله علیه و آله حمد و ثنای الهی را به جای آورد و به سخنرانی پرداخت و در آن فرمود: «ای مردم! من دو چیز گران سنگ در میان شما بر جای می گذارم: گران سنگ بزرگ تر ، کتاب خداست که یک سوی آن در دست خداوند عز و جلاست و سوی دیگرش در دست شما. پس بدان چنگ زنید. و گران سنگ کوچک تر ، عترت من، یعنی اهل بیت من اند. خدای لطیف و آگاه ، مرا خبر داد که این دو ، هیچ گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر ، بر من وارد شوند. آن دو ، به سان این دو انگشت من اند» و دو انگشت نشانه اش را به هم چسباند . سپس انگشت نشانه و میانه اش را به هم چسباند [و فرمود: ]«نمی گویم همانند این دو هستند که این بر این فزونی دارد».

.

1- .دو بُصری داریم: یکی در شام و از توابع دمشق است، و دیگری از روستاهای بغداد که نزدیک عُکبراء قرار دارد (معجم البلدان: ج 1 ص 441).
2- .صنعا، قصبه ای است در یمن و از نیکوترین شهرهای آن است (معجم البلدان: ج 3 ص 426).
3- .ایّام التشریق ، سه روزِ پس از عید قربان است. از آن روی آنها را بدین نام خوانده اند که در این سه روز ، گوشت [قربانی] را «تشریق» یعنی قطعه قطعه می کنند و در آفتاب پهن می کنند تا بخشکد (النهایه: ج 2 ص 464 مادّه «شرق»).

ص: 432

4 . المَسجِدُ الحَرامُتاریخ الیعقوبی عن سعد بن أبی وقّاص فی بَیانِ حَجَّهِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله وهی حَجَّهُ الوَداعِ :أهَلَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُتَمَتِّعا بِالعُمرَهِ إلَی الحَجِّ ... ووَقَفَ عِندَ زَمزَمَ ، وأمرَ رَبیعَهَ بنَ اُمَیَّهَ بنِ خَلَفٍ فَوَقَفَ تَحتَ صَدرِ راحِلَتِهِ وکانَ صَبِیّا فَقالَ : یا رَبیعَهُ ، قُل : یا أیُّهَا النّاسُ ، إنَّ رَسولَ اللّهِ یَقولُ : لَعَلَّکُم لا تَلقَونَنی عَلی مِثلِ حالی هذِهِ وعَلَیکُم هذا ، هَل تَدرونَ أیُّ بَلَدِ هذا ؟ وهَل تَدرونَ أیُّ شَهرٍ هذا ؟ وهَل تَدرونَ أیُّ یَومٍ هذا ؟ فَقالَ النّاسُ : نَعَم ! هذَا البَلَدُ الحَرامُ وَالشَّهرُ الحَرامُ والیَومُ الحَرامُ . قالَ : فإِنَّ اللّهَ حَرَّمَ عَلَیکُم دِماءَکُم وأموالَکُم کَحُرمَهِ بَلَدِکُم هذا ، وکَحُرمَهِ شَهرِکُم هذا ، وکَحُرمَهِ یَومِکُم هذا ، ألا هَل بَلَّغتُ ؟ قالوا : نَعَم ، قالَ : اللّهُمَّ اشهَد ... . ثُمَّ قالَ : لا تَرجِعوا بَعدی کُفّارا مُضِلّینَ یَملِکُ بَعضُکُم رِقابَ بَعضٍ ، إنّی قَد خَلَّفتُ فیکُم ما إن تَمَسَّکتُم بِهِ لَن تَضِلّوا : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، ألا هَل بَلَّغتُ ؟ قالوا : نَعَم ! قالَ : اللّهُمَّ اشهَد . ثُمَّ قالَ : إنَّکُم مَسؤولونَ ، فَلیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنکُمُ الغائِبَ . (1)

.

1- .تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 109 112 .

ص: 433



4 . مسجد الحرام

4 . مسجد الحرامتاریخ الیعقوبی به نقل از سعد بن ابی وقّاص ، در بیان حجّه الوداع :پیامبر صلی الله علیه و آله برای عمره حجّ تمتّع ، مُحرم شد... و در محلّ زمزم ، توقّف کرد و به ربیعه بن اُمیّه بن خَلَف که کودک بود دستور داد زیر سینه اُشتر ایشان بِایستد و به او فرمود: «ای ربیعه! بگو: ای مردم! پیامبر خدا می گوید: شاید شما دیگر مرا در چنین حالی نبینید. چنین موقعیتی را در یابید. آیا می دانید این جا ، چه شهری است؟ آیا می دانید این ماه ، چه ماهی است؟ آیا می دانید امروز ، چه روزی است؟». مردم گفتند: آری! شهر حرام و ماه حرام و روز حرام است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «پس خداوند ، خون ها و اموال شما را همانند حرمت این شهرتان و حرمت این ماهتان و حرمت این روزتان ، بر شما حرام [و محترم] قرار داد. هان! آیا ابلاغ کردم؟». همگی گفتند: آری. ایشان فرمود: «بار خدایا! گواه باش...». سپس فرمود: «مبادا پس از من ، به کفر و گم راهی باز گردید و برخی بر گرده برخی دیگر سوار شوند. من در میان شما چیزی بر جای می گذارم که اگر به آن تمسّک جویید ، هرگز گم راه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم [یعنی] اهل بیتم. هان! آیا ابلاغ کردم؟». همگی گفتند: آری. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بار خدایا! گواه باش». سپس فرمود: «شما مسئولید . (1) پس حاضرانِ شما به غایبان برسانند».

.

1- .یعنی: از شما در باره این دو یادگارم ، سؤال و بازخواست خواهد شد.

ص: 434

5 . غَدیرُ خُمٍّالسنن الکبری عن أبی الطفیل عن زید بن أرقم :لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَن حَجَّهِ الوَداعِ ونَزَلَ غَدیرَ خُمٍّ ، أمَرَ بِدَوحاتٍ (1) فَقُمِمنَ (2) ، ثُمَّ قالَ : کَأَنّی دُعیتُ فَأَجَبتُ ، وإنّی قَد تَرَکتُ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، أحدُهُما أکبَرُ مِنَ الآخَرِ : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَانظُروا کَیفَ تُخَلِّفونّی فیهِما ، فَإِنَّهُما لَن یَتَفَرَّقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ مَولایَ ، وأنَا وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ . ثُمَّ أخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقالَ : مَن کُنتُ وَلِیَّهُ فَهذا وَلِیُّهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ . فَقُلتُ لِزَیدٍ : سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؟ فَقالَ : ما کانَ فِی الدَّوحاتِ أحَدٌ إلّا رآهُ بِعَینَیهِ ، وسَمِعَهُ بِاُذُنَیهِ . (3)

المستدرک علی الصحیحین عن زید بن أرقم :نَزَلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بَینَ مَکَّهَ وَالمَدینَهِ عِندَ شَجَراتٍ خَمسٍ ، دَوحاتٍ عِظامٍ ، فَکَنَسَ النّاسُ ما تَحتَ الشَّجَراتِ ، ثُمَّ راحَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَشِیَّهً فَصَلّی ، ثُمَّ قامَ خَطیبا ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ ، وذَکَّرَ وَوَعَظَ ، فَقالَ ما شاءَ اللّهُ أن یَقولَ ، ثُمَّ قالَ : أیُّهَا النّاسُ ، إنّی تارِکٌ فیکُم أمرَینِ لَن تَضِلُّوا إنِ اتَّبَعتُموهُما ، وهُما : کِتابُ اللّهِ ، وأهلُ بَیتی عِترَتی . ثُمَّ قالَ : أتَعلَمونَ أنّی أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم ؟ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، قالوا : نَعَم ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ . (4)

.

1- .الدَّوحَهُ : الشَّجَرهُ العَظیمهُ (الصحاح : ج 1 ص 361 «دوح») .
2- .قَمَمتُ البیتَ : کَنَستُه (الصحاح : ج 5 ص 2015 «قمم») .
3- .السنن الکبری للنسائی : ج 5 ص 130 ح 8464 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 118 ح 4576 ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 150 ح 79 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص 166 ح 4969 ، کنز العمّال : ج 13 ص 104 ح 36340 ؛ المناقب للکوفی : ج 2 ص 435 ح 919 .
4- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 118 ح 4577 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 216 ح 8702 ، کنز العمّال : ج 1 ص 186 ح 950 .

ص: 435



5 . غدیر خم

5 . غدیر خمالسنن الکبری به نقل از ابو طفیل :زید بن ارقم گفت: چون پیامبر صلی الله علیه و آله از حجّه الوداع باز گشت و در غدیر خم فرود آمد، دستور داد زیر چند درخت تناور را جارو کردند. سپس فرمود: «گویا من [به سرای جاوید ]فرا خوانده شده ام و باید از میان شما بروم. من دو چیز گران سنگ را در میانتان بر جای می گذارم که یکی بزرگ تر از دیگری است: کتاب خدا و عترتم [یعنی] اهل بیتم. پس مراقب باشید که پس از من ، چگونه با این دو رفتار می کنید؛ چرا که این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، بر من وارد شوند». سپس فرمود: «خدا مولای من است و من ولیّ هر مؤمنی». آن گاه ، دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «هر که من ولیّ او هستم ، این ، ولیّ اوست. بار خدایا! هر که او را دوست می دارد، دوست بدار، و هر که را با او دشمنی می کند ، دشمن بدار». من به زید گفتم: آیا تو خود ، این را از پیامبر خدا شنیدی؟ گفت: هیچ کس در زیر آن درختان نبود ، مگر این که با چشم خود ، آن صحنه را دید و با گوش خود ، این سخنان را شنید.

المستدرک علی الصحیحین به نقل از زید بن ارقم :پیامبر صلی الله علیه و آله میان مکّه و مدینه ، در زیر پنج درخت تناور فرود آمد. مردم زیر آن درخت ها را جارو کردند. آن گاه ، پیامبر خدا نماز عصر را خواند و سپس به سخنرانی ایستاد و خداوند را حمد و ثنا گفت و پند و اندرز داد و آنچه را خدا خواست بگوید، گفت. سپس فرمود: «ای مردم! من دو چیز در میان شما بر جای می نهم که اگر از آنها پیروی کنید ، هرگز گم راه نخواهید شد. آن دو، کتاب خدا و اهل بیت [یعنی] عترتم اند». سپس سه بار فرمود: «آیا می دانید که من به مؤمنان ، از خود آنان سزاوارتر (اَولی) هستم؟». مردم گفتند: آری . پیامبر خدا فرمود: «هر که من مولای اویم ، پس علی مولای اوست».

.


ص: 436

المعجم الکبیر عن یزید بن حیّان عن زید بن أرقم :دَخَلنا عَلَیهِ [زیدِ بنِ أرقَمَ ]فقُلنا : لَقَد رَأَیتَ خَیرا ؛ صاحَبتَ (1) رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وصَلَّیتَ خَلفَهُ. قالَ : لَقَد رَأَیتُ خَیرا وخَشیتُ أن أکونَ إنَّما اُخِّرتُ لِشَرٍّ ، ما حَدَّثتُکُم (2) فَاقبَلوا ، وما سَکَتُّ عَنهُ فَدَعوهُ . قامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِوادٍ بَینَ مَکَّهَ وَالمَدینَهِ فَخَطَبَنا ، ثُمَّ قالَ : أنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أن اُدعی فَاُجیبَ ، وإنّی تارِکٌ فیکُمُ اثنَینِ : أحَدُهُما کِتابُ اللّهِ فیهِ حَبلُ اللّهِ ، مَنِ اتَّبَعَهُ کانَ عَلَی الهُدی ، ومَن تَرَکَهُ کانَ عَلی ضَلالَهٍ ، وأهلُ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی ثَلاثَ مَرّاتٍ . فَقُلنا : مِن أهلِ بَیتِهِ؟ نِساؤُهُ؟ قالَ : لا ، إنَّ المَرأَهَ قَد یَکونُ یَتَزَوَّجُ بِهَا الرَّجُل العَصرَ مِنَ الدَّهرِ ، ثُمَّ یُطَلِّقُها فَتَرجِعُ إلی أبیها واُمِّها . (3)

6 . آخِرُ خُطبَهٍ خَطَبَهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آلهالأمالی للمفید عن معروف بن خربوذ :سَمِعتُ أبا عُبیدِ اللّهِ مَولَی العَبّاسِ یُحَدِّثُ أبا جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام ، قالَ : سَمِعتُ أبا سَعیدٍ الخُدرِیَّ یَقولُ : إنَّ آخِرَ خُطبَهٍ خَطَبَنا بِها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَخُطبَهٌ خَطَبَنا فی مَرَضِهِ الَّذی تُوُفِّیَ فیهِ ، خَرَجَ مُتَوَکِّئا عَلی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ، ومَیمونَهَ مَولاتِهِ ، فَجَلَسَ عَلَی المِنبَرِ ، ثُمَّ قالَ : یا أیُّهَا النّاسُ ، إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، وسَکَتَ ، فَقامَ رَجُلٌ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما هذانِ الثَّقَلانِ ؟ فَغَضِبَ حَتَّی احمَرَّ وَجهُهُ ثُمَّ سَکَنَ ، وقالَ : ما ذَکرتُهُما إلّا وأنَا اُریدُ أن اُخبِرَکُم بِهِما ، ولکِن رَبَوتُ (4) فَلَم أستَطِع . سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدِ اللّهِ ، وَطَرَفٌ بِأَیدیکُم ، تَعمَلونَ فیهِ کَذا وکَذا ، ألا وهُوَ القُرآنُ ، وَالثَّقَلُ الأَصغَرُ أهلُ بَیتی . ثُمَّ قالَ : وایمُ اللّهِ إنّی لَأَقولُ لَکُم هذا ، ورِجالٌ فی أصلابِ أهلِ الشِّرکِ أرجی عِندی مِن کَثیرٍ مِنکُم ، ثُمَّ قالَ : وَاللّهِ لا یُحِبُّهُم عَبدٌ إلّا أعطاهُ اللّهُ نورا یَومَ القِیامَهِ حَتّی یَرِدَ عَلَیَّ الحَوضَ ، ولا یُبغِضُهُم عَبدٌ إلَا احتَجَبَ اللّهُ عَنهُ یَومَ القِیامَهِ . (5)

.

1- .فی المصدر : «أصحبتَ» ، والتصویب من بحار الأنوار .
2- .فی المصدر : «حدّثکم» ، والتصویب من تاریخ دمشق .
3- .المعجم الکبیر : ج 5 ص 182 ح 5026 ، تاریخ دمشق : ج 41 ص 19 ح 8194 .
4- .الرَّبُو : هو التهیُّج وتواتر النّفَس (النهایه : ج 2 ص 192 «ربا») .
5- .الأمالی للمفید : ص 135 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 475 ح 25 .

ص: 437



6 . آخرین خطبه پیامبرصلی الله علیه وآله

المعجم الکبیر به نقل از یزید بن حیّان :نزد زید بن ارقم رفتیم و گفتیم: تو خیر دیده ای؛ صحابیِ پیامبر خدا بوده ای و پشت سر او نماز خوانده ای. زید گفت: من خیر دیده ام و می ترسم که برای شرّی ، مرگم به تأخیر افتاده باشد. آنچه برایتان گفتم ، بپذیرید و آنچه را که در باره اش خاموش ماندم ، رها کنید. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در وادی ای میان مکّه و مدینه برخاست و برایمان سخنرانی کرد. سپس فرمود: «من هم یک بشرم و به زودی فرا خوانده می شوم و باید از میان شما بروم. دو چیز در میانتان بر جای می گذارم: یکی کتاب خدا که رشته [اتّصال به] خدا ، در آن است. هر که از آن پیروی کند ، بر راه راست است و هر که آن را رها کند ، در گم راهی است. و [دوم ،] اهل بیتم. خدا را در باره اهل بیتم به شما یادآور می شوم» و این جمله را سه بار فرمود . گفتیم : آیا همسران ایشان هم از اهل بیت ایشان اند؟ [زید] گفت : نه . زن ، گاهی دورانی از روزگار را با مردی ازدواج می کند ، و بعد ، آن مرد ، او را طلاق می دهد ، و او به خانه پدر و مادرش باز می گردد .

6 . آخرین خطبه پیامبر صلی الله علیه و آلهالأمالی ، مفید به نقل از معروف بن خرّبوذ :از ابو عبید اللّه (غلامِ آزاد شده عبّاس) شنیدم که برای امام باقر علیه السلام نقل می کرد و می گفت: از ابو سعید خُدری شنیدم که می گوید : آخرین خطبه ای که پیامبر خدا ، برای ما خواند ، خطبه ای بود که در بیماری موتش برای ما خواند. ایشان در حالی که به دست علی بن ابی طالب علیه السلام و خادمه اش میمونه تکیه داده بود ، بیرون آمد و بر منبر نشست. سپس فرمود: «ای مردم! من در میان شما ، دو چیز گران سنگ بر جای می گذارم» و ساکت شد. مردی برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! این دو چیز گران سنگ چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله چنان خشمگین شد که رنگ رخسارش سرخ شد. سپس آرام گرفت و فرمود: «من این را نگفتم ، جز آن که می خواستم شما را از آن دو خبر دهم ؛ امّا نفسم تنگ آمد و نتوانستم. یکی از آن دو ، ریسمانی است که یک سوی آن در دست خداست و سوی دیگرش در دست شما. شما در باره آن ، چنین و چنان می کنید. این ریسمان ، همان قرآن است. و گران سنگ کوچک تر ، اهل بیت من اند». سپس فرمود: «به خدا سوگند ، من این را به شما می گویم ؛ امّا مردانی در اصلاب مشرکان اند که امید من به آنان ، از امیدم به بسیاری از شما بیشتر است». سپس فرمود: «به خدا سوگند ، هیچ بنده ای آنان (اهل بیتم) را دوست ندارد، مگر آن که خداوند در روز قیامت ، به او نوری می بخشد تا آن گاه که در کنار حوض [کوثر] ، بر من وارد شود، و هیچ بنده ای دشمنشان نمی دارد ، مگر آن که روز قیامت ، خداوند از او پوشیده خواهد بود».

.


ص: 438

الإمام علیّ علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی آخِرِ خُطبَتِهِ یَومَ قَبَضَهُ اللّهُ عز و جل إلَیهِ : إنّی قَد تَرَکتُ فیکُم أمرَینِ لَن تَضِلّوا بَعدی ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما : کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَإِنَّ اللَّطیفَ الخَبیرَ قَد عَهِدَ إلَیَّ أنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ کَهاتَینِ وجَمَعَ بَینَ مُسَبِّحَتَیهِ ولا أقولُ کَهاتَینِ وجَمَعَ بَینَ المُسَبِّحَهِ وَالوُسطی فَتَسبِقَ إحداهُما الاُخری ، فَتَمَسَّکوا بِهِما لا تَزِلُّوا ولا تَضِلّوا ، ولا تَقَدَّموهُم فَتَضِلّوا . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَ وِلایَتَنا أهلَ البَیتِ قُطبَ (2) القُرآنِ ، وقُطبَ جَمیعِ الکُتُبِ ، عَلَیها یَستَدیرُ مُحکَمُ القُرآنِ ، وبِها نَوَّهَتِ الکُتُبُ ، ویَستَبینُ الإیمانُ ، وقَد أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن یُقتَدی بِالقُرآنِ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وذلِکَ حَیثُ قالَ فی آخِرِ خُطبَهٍ خَطَبَها : إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : الثَّقَلَ الأَکبَرَ والثَّقَلَ الأَصغَرَ ، فَأَمَّا الأَکبَرُ فَکِتابُ رَبّی ، وأمَّا الأَصغَرُ فَعِترَتی أهلُ بَیتی ، فَاحفَظونی فیهِما فَلَن تَضِلّوا ما تَمَسَّکتُم بِهِما . (3)

7 . اللَّحَظاتُ الأَخیرَهُ مِن حَیاتِهِ صلی الله علیه و آلهدعائم الإسلام :رُوینا عَن أبی ذَرٍّ أنَّهُ شَهِدَ المَوسِمَ بَعدَ وَفَاهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَلَمَّا احتَفَلَ النّاسُ فِی الطَّوافِ ، وَقَفَ بِبابِ الکَعبَهِ وأخَذَ بِحلَقَهِ البابِ وقالَ : یا أیُّهَا النّاسُ ثَلاثاً ، واجتَمَعوا ووَقَفوا وأنصَتوا ، فَقالَ : مَن عَرَفَنی فَقَد عَرَفَنی ومَن لَم یَعرِفنی فَأَنا أبو ذَرٍّ الغِفارِیُّ ، اُحَدِّثُکُم بِما سَمِعتُهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، سَمِعتُهُ یَقولُ حینَ احتُضِرَ : إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، کِتابَ اللّهِ ، وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَإِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ کَهاتَینِ وجَمَعَ بینَ إصبَعَیهِ المُسَبِّحَتَینِ مِن یَدَیهِ ، وقَرَنَهُما وساوی بَینَهُما ، وقالَ : ولا أقولُ کَهاتَینِ وقَرَنَ بَینَ إصبَعَیهِ الوُسطی والمُسَبِّحَهِ مِن یَدِهِ الیُمنی لِأَنَّ إحداهُما تَسبِقُ الاُخری ، ألا وإنَّ مَثَلَهُما فیکُم مَثَلُ سَفینَهِ نوحٍ ، مَن رَکِبَها نَجا ، ومَن تَرَکَها غَرِقَ . (4)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 415 ح 1 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 655 نحوه وکلاهما عن سلیم بن قیس .
2- .قُطب الشیء : مداره ، ویقال هو قُطب بنی فلان : أی سیّدهم الَّذی یدور علیه أمرهم (تاج العروس : ج 2 ص 330 «قطب») .
3- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 5 ح 9 عن مسعده بن صدقه ، بحار الأنوار : ج 92 ص 27 ح 29 .
4- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 27 ؛ عیون الأخبار فی مناقب الأخیار : ص 26 نحوه .

ص: 439



7 . واپسین لحظات زندگی پیامبرصلی الله علیه وآله

امام علی علیه السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه خود که در روز رحلتش به سوی خداوند عز و جلایراد کرد فرمود: «من دو چیز در میان شما بر جای نهاده ام که تا وقتی به آنها تمسّک جویید ، هرگز گم راه نخواهید شد: کتاب خدا، و عترتم [یعنی] اهل بیتم. خداوند لطیف و آگاه ، به من خبر داد که این دو ، هیچ گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد تا آن که در کنار حوض بر من وارد شوند ، همانند این دو» و ایشان دو انگشت نشانه اش را کنار هم نهاد. سپس انگشت نشانه و میانه اش را کنار هم گذاشت [و فرمود:] «نمی گویم همانند این دو که یکی از دیگری جلوتر باشد. پس به این دو ، چنگ زنید تا نلغزید و گم راه نشوید، و از آنها پیشی نگیرید که به گم راهی در می افتید».

امام صادق علیه السلام :خداوند ، ولایت ما اهل بیت را محور قرآن و محور همه کتاب ها[ی آسمانی ]قرار داد. قرآنِ مُحکم بر این محور می چرخد، و کتاب ها[ی آسمانی] از آن به نیکی یاد کرده اند، و ایمان با ، آن شناخته و روشن می شود. پیامبر خدا به پیروی از قرآن و خاندان محمّد ، امر فرمود ، آن جا که در آخرین خطبه اش فرمود: «من در میان شما ، دو چیز گران سنگ بر جای می گذارم: گران سنگ بزرگ تر و گران سنگ کوچک تر. آن بزرگ تر ، کتاب پروردگار من است و آن کوچک تر ، عترت من [یعنی] اهل بیتم. پس مرا در این دو پاس بدارید؛ زیرا تا زمانی که به آنها چنگ در زنید ، گم راه نخواهید شد».

7 . واپسین لحظات زندگی پیامبر صلی الله علیه و آلهدعائم الإسلام:از ابو ذر برایمان روایت شده است که وی پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله ، در مراسم حج حاضر شد و چون مردم در طواف گرد آمدند ، بر در کعبه ایستاد و حلقه در را گرفت و سه بار صدا زد: آی مردم! مردم گرد آمدند و به گوش ایستادند. ابو ذر گفت: آن که مرا می شناسد ، می شناسد و آن که مرا نمی شناسد ، بداند که من ابو ذر غِفاری هستم. حدیثی را که از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده ام ، برایتان باز می گویم. شنیدم که ایشان در هنگام احتضارش، می فرماید: «من دو چیز گران سنگ در میان شما بر جای می نهم: کتاب خدا و عترتم [یعنی] اهل بیتم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، بر من وارد شوند، مانند این دو» و دو انگشت نشانه دو دستش را کنار هم گذاشت و برابر قرارشان داد و سپس انگشت میانه و نشانه دست راستش را کنار هم قرار داد [و فرمود: ]«نمی گویم مانند این دو ؛ زیرا یکی از آنها جلوتر از دیگری است. بدانید که حکایت این دو در میان شما ، حکایت کشتی نوح است که هر کس در آن نشست ، نجات یافت و آن که ننشست ، غرق شد».

.


ص: 440

مسند زید عن الإمام زین العابدین عن أبیه عن الإمام علیّ علیهم السلام :لَمّا ثَقُلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی مَرَضِهِ ، وَالبَیتُ غاصٌّ بِمَن فیهِ ، قالَ : ادعوا لِیَ الحَسَنَ والحُسَینَ ، فَدَعَوتُهُما ، فَجَعَلَ یَلثِمُهُما حَتّی اُغمِیَ عَلَیهِ ، قالَ : فَجَعَلَ عَلِیٌّ علیه السلام یَرفَعُهُما عَن وَجهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، قالَ : فَفَتَحَ عَینَیهِ ، فَقالَ : دَعهُما یَتَمَتَّعانِ مِنّی وأتَمَتَّعُ مِنهُما ، فَإِنَّهُ سَیُصیبُهُما بَعدی أثَرَهٌ (1) . ثُمَّ قالَ : یا أَیُّهَا النّاسُ ! إنّی خَلَّفتُ فیکُم کِتابَ اللّهِ وسُنَّتی وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَالمُضَیِّعُ لِکِتابِ اللّهِ کَالمُضَیِّعِ لِسُنَّتی ، وَالمُضَیِّعُ لِسُنَّتی کَالمُضَیِّعُ لِعِترَتی ، أما إنَّ ذلِکَ لَن یَفتَرِقا حَتّی ألقاهُ عَلی الحَوضِ . (2)

د مَعنَی العِترَهِ فی حَدیثِ الثِّقلَینِالإمام الحسین علیه السلام :سُئِلَ أمیرُ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ عَن مَعنی قَولِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «إنّی مُخَلِّفٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ وعِترَتی» مَنِ العِترَهُ ؟ فَقالَ : أنَا وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ وَالأَئِمَّهُ التِّسعَهُ مِن وُلدِ الحُسَینِ ، تاسِعُهُم مُهدِیُّهُم وقائِمُهُم ، لا یُفارِقونَ کِتابَ اللّهِ ولا یُفارِقُهُم ، حَتّی یَرِدوا عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَوضَهُ . (3)

.

1- .استأثر فُلانٌ بالشّی : استبدَّ به ، والاسم الأَثرَهُ بالتحریک (مجمع البحرین : ج 1 ص 15 «أثر») .
2- .مسند زید : ص 404 .
3- .کمال الدین : ص 240 ح 64 ، معانی الأخبار : ص 90 ح 4 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 57 ح 25 ، قصص الأنبیاء للراوندی : ص 360 ح 435 کلّها عن غیاث بن إبراهیم عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 23 ص 147 ح 110 .

ص: 441



د - معنای «عترت» در حدیث ثقلین

مسند زید به نقل از امام زین العابدین علیه السلام ، از پدرش ، از امام علی علیه السلام :چون بیماری پیامبر خدا شدّت یافت، در حالی که اتاق، آکنده از جمعیت بود، فرمود: «حسن و حسین را برایم صدا بزنید». من آن دو را صدا زدم. پیامبر صلی الله علیه و آله شروع به بوسیدن آن دو کرد تا آن که از هوش رفت. من آنان را از روی صورت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بلند کردم. پیامبر خدا چشمانش را گشود و فرمود: «بگذارشان تا از من لذّت ببرند و من از آنان لذّت ببرم؛ زیرا به زودی پس از من ، به این دو ، ستم خواهد رسید». سپس فرمود: «ای مردم! من در میان شما کتاب خدا و سنّتم و عترتم ، [یعنی] اهل بیتم را جانشین خود قرار می دهم. پس کسی که کتاب خدا را وا نهد ، همچون کسی است که سنّت مرا وا نهاده باشد و کسی که سنّت مرا وا نهد ، چنان است که عترت مرا وا نهاده باشد. بدانید که این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، ملاقاتشان کنم».

د معنای «عترت» در حدیث ثقلینامام حسین علیه السلام :از امیر مؤمنان که درودهای خداوند بر او باد در باره این سخن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که: «من در میان شما ، دو چیز گران سنگ بر جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم» سؤال شد: عترت ، کیان اند؟ فرمود: «من و حسن و حسین و نُه امام از نسل حسین که نهمین آنان ، مهدی و قائم ایشان است. نه اینان از کتاب خدا جدا می شوند و نه کتاب خدا از ایشان، تا آن که بر پیامبر خدا در کنار حوضش وارد شوند».

.


ص: 442

الإمام علیّ علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنّی مُخَلِّفٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ : کِتابَ اللّهِ وعِترَتی أهلَ بَیتی ، فَإِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ کَهاتَینِ وضَمَّ بَینَ سَبّابَتَیهِ . فَقامَ إلَیهِ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِیُّ وقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، مَن عِترَتُکَ ؟ قالَ : عَلِیٌّ ، وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ ، وَالأَئِمَّهُ مِن وُلدِ الحُسَینِ إلی یَومِ القِیامَهِ . (1)

الخصال عَن عطیّه العوفی عَن أبی سعید الخدری :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنّی تارِکٌ فیکُم أمرَینِ أحدُهُما أطوَلُ مِنَ الآخَرِ ، کِتابَ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ وعِترَتی ، ألا وإنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . فَقُلتُ لِأَبی سَعیدٍ : مَن عِترَتُهُ ؟ قالَ : أهلُ بَیتِهِ . (2)

.

1- .کمال الدین : ص 244 ، معانی الأخبار : ص 91 ح 5 کلاهما عن محمّد بن عماره عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 23 ص 147 ح 111 .
2- .الخصال : ص 65 ح 97 ، کمال الدین : ص 236 ح 50 ، معانی الأخبار : ص 90 ح 1 فیهما بزیاده «طرف بید اللّه » بعد «إلی الأرض» ، بحار الأنوار : ج 23 ص 131 ح 64 .

ص: 443

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «من در میان شما ، دو چیز گران سنگ را جانشین خود می کنم: کتاب خدا و عترتم [یعنی] اهل بیتم. این دو ، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض بر من وارد شوند، همانند این دو» و دو انگشت سبّابه اش را کنار هم نهاد . جابر بن عبد اللّه انصاری برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! عترت تو، کیان اند؟ فرمود: «علی و حسن و حسین و امامانِ از نسل حسین تا روز قیامت».

الخصال به نقل از عطیّه عوفی :ابو سعید خدری گفت که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «من دو چیز را در میان شما از خود بر جای می گذارم که یکی از آنها طولانی تر از دیگری است: کتاب خدا که رشته ای کشیده شده از آسمان به زمین است و عترتم. آگاه باشید که این دو ، هرگز از هم جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض ، بر من وارد شوند». من به ابو سعید گفتم: عترت او ، چه کسانی هستند؟ گفت: اهل بیتش.

.


ص: 444



پژوهشی در باره حدیث ثقلین و دلالت آن بر استمرار امامت اهل بیت علیهم السلام

یک . متن حدیث ثقلین

پژوهشی در باره حدیث ثقلین و دلالت آن بر استمرار امامت اهل بیت علیهم السّلامحدیث ثقلین که در آن ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اهل بیت خود را «همسنگ قرآن» معرّفی کرده و با تأکید تمام ، جامعه اسلامی را به پیروی از آنان در کنار قرآن فرا خوانده است ، یکی از مبانی استوار و خدشه ناپذیر شناخت اهل بیت علیهم السلام و اثبات مرجعیت علمی و استمرار امامت و رهبری آنان تا دامنه قیامت ، و نیز یکی از دلایل متقن امامتِ امام مهدی علیه السلام محسوب می گردد . با عنایت به اهمّیت این حدیث و نقش راهبردی آن در تبیین مسئولیت سنگین امّت اسلامی در پیروی و حمایت از «عترت» در کنار «قرآن» و زمینه سازی جهت تداوم و توسعه حاکمیت اسلام در جهان ، مسائل مربوط به آن را در چند بند ، تحقیق و بررسی می کنیم .

یک . متن حدیث ثقلینمتن حدیث ثقلین که در منابع معتبر حدیثی با اندکی تفاوت در لفظ ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است ، این است : إِنِّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ ، ما إِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا : کِتابَ اللّهِ وَ عِترَتی أهلَ بَیتی ؛ فَإِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . من دو چیز گران سنگ در میان شما بر جا می گذارم . بدانید که اگر به آن دو چنگ بزنید ، هرگز گم راه نمی شوید : کتاب خدا و عترتم [یعنی] اهل بیتم . این دو ، هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض ، بر من وارد شوند .

.


ص: 445



دو . سند حدیث ثقلین

الف - راویان حدیث ثقلین از میان اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله

دو . سند حدیث ثقلینحدیث ثقلین ، یکی از معدود احادیث متواتری است که در منابع حدیثی اهل سنّت و پیروان اهل بیت علیهم السلام با طرق مختلف ، روایت شده و صدور آنها از پیامبر خدا ، قطعی ، غیر قابل تردید و مورد اتّفاق مسلمانان است .

الف راویان حدیث ثقلین از میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله44 نفر از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، حدیث ثقلین را گزارش (روایت) کرده اند که اسامی آنان ، بدین شرح است : 1 . ابو ایّوب انصاری ، (1) 2 . ابو ذر غِفاری ، (2) 3 . ابو رافع ، (3) 4 . ابو سعید خُدری ، (4) 5 . ابو شریح خُزاعی ، (5)

.

1- .نقد الرجال ، ج 3 ، ص 238 ، الرقم 57 .
2- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 ، الولایه ، ابن عقده : ص 197 ح 30 ، جواهر العقدین : ص236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج1 ص349 ح73.
3- .ر . ک : الولایه ، ابن عقده : ص193 ح26 ، عیون الأخبار فی مناقب الأخیار، شریف بغدادی : ص26 ، جواهر العقدین : ص 239 ، کمال الدین : ص239 ح59 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 479 و دعائم الإسلام : ج1 ص28 .
4- .ر . ک : الولایه ، ابن عقده : ص 224 ح 55 ، جواهر العقدین : ص 239 ، استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 361 ح 88 و ینابیع المودّه : ج 1 ص 122 ح 52 .
5- .ر . ک : مسند ابن حنبل : ج 4 ص 30 ح 11104 و ص 37 ح 11131 و ص 118 ح 11561 ، مسند ابن الجعد : ص 397 ح 2711 ، السنّه ، ابن ابی عاصم : ص629 ح1553 و ص 630 ح 1554 ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 9 ح 1023 و ص 47 ح1135 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 65 ح 2678 ، المعجم الصغیر : ج 1 ص 131 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 374 ح 3439 ، کمال الدین : ص240 ح61 ، الأمالی ، طوسی : ص255 ح460 ، الطرائف : ص114 ح171 و کشف الغمّه: ج2 ص175.

ص: 446

6 . ابو قدامه انصاری ، (1) 7 . ابو هیثم بن تیّهان ، (2) 8 . ابو لیلی انصاری . (3) 9 . ابو هُرَیره ، (4) 10 . اُبَیّ بن کعب ، (5) 11 . اُمّ سلمه ، (6) 12 . اُمّ هانی ، (7) 13 . اَنَس بن مالک ، (8) 14 . بَراء بن عازب ، (9)

.

1- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 197 ح 30 ، جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 ح 73 .
2- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 197 ح 30، جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 ح 73 .
3- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 ، الولایه ، ابن عُقده : ص 197 ح 30 ، جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 .
4- .ر . ک : کمال الدین : ص 275 ح 25 و الولایه ، ابن عُقده : ص 197 ح 30 و جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 ح 73 .
5- .ر . ک : المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 172 ح 319 ، السنن الکبری : ج 10 ص 195 ح 20337 ، سنن الدارقطنی : ج 4 ص 245 ح 149 ، کنز العمّال : ج 1 ص 172 ح 875 876 و کمال الدین : ص 235 ح 47 .
6- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 .
7- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 244 ح 85 86 و ص 245 ح 87 ، استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 363 ح 92 ، الأمالی ، طوسی : ص 479 ح 1045 و کشف الغمّه : ج 2 ص 34 .
8- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 245 ح 88 ، جواهر العقدین : ص 239 ، استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 363 ح 93 .
9- .ر . ک : نفحات الأزهار : ج 2 ص 234 (به نقل از ابو نعیم اصفهانی) ، کمال الدین : ص 275 ح 25 .

ص: 447

15 . جابر بن عبد اللّه انصاری ، (1) 16 . جُبَیر بن مُطعِم ، (2) 17 . حُذَیفه بن اَسید غِفاری ، (3) 18 . حذیفه بن یمان ، (4) 19 . خُزَیمه بن ثابت (ذو شهادتین) ، (5) 20 . زبیر ، (6) 21 . زید بن اَرقم ، (7) 22 . زید بن ثابت ، (8)

.

1- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 .
2- .ر . ک : نفحات الأزهار : ج 2 ص 234 (به نقل از ابو نعیم اصفهانی) .
3- .ر . ک : سنن الترمذی : ج 5 ص 662 ح 3786 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 89 ح 4757 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 66 ح 2680 ، تفسیر ابن کثیر : ج 7 ص 191 ، کمال الدین : ص 237 ح 53 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 90 .
4- .ر . ک : السنّه ، ابن ابی عاصم : ص 613 ح 1465 ، ینابیع المودّه : ج 1 ص 102 ح 17 و ج 2 ص 272 ح 776 .
5- .ر . ک : نوادر الاُصول : ج 1 ص 163 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 180 ح 3052 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 355 ، کنز العمّال : ج 5 ص 289 ح 12911 ، الولایه ، ابن عُقده : ص 233 ح 69 ، جواهر العقدین : ص 237 ، استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 353 ح 77 ، کفایه الأثر : ص 128 و المناقب ، کوفی : ج 2 ص 150 ح 626 .
6- .ر . ک : کفایه الأثر : ص 137 .
7- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 196 ح 30 ، جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 ح 73 .
8- .ر . ک : صحیح مسلم : ج 4 ص 1873 ح 36 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 663 ح3788 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 75 ح 19285 ، سنن الدارمی : ج 2 ص 889 ح3198 ، صحیح ابن خزیمه : ج4 ص62 ح2357 ، المستدرک علی الصحیحین : ج3 ص118 ح 4576 4577 ، السنن الکبری : ج 10 ص 194 ح20335 ، منتخب مسند عبد بن حمید : ص114 ح265 ، عیون الأخبار فی مناقب الأخیار : ص27 ، الطرائف : ص114 ح174 .

ص: 448

23 . سعد بن ابی وقّاص ، (1) 24 . سلمان فارسی ، (2) 25 . سهل بن سعد ، (3) 26 . ضَمْره ( / ضَمیره) سُلَمی ( / اَسلَمی) ، (4) 27 . طلحه بن عبید اللّه تمیمی ، (5) 28 . عامر بن لیلی بن ضَمْره ، (6) 29 . عامر بن واثله ، (7) 30 . عبد الرحمان بن عوف ، 8 31 . عبد اللّه بن ابی اَوفی ، 9

.

1- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 196 ح 30 ، جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 ح 73 .
2- .ر . ک : مسند ابن حنبل : ج 8 ص 153 ح 21711 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص 153 ح 4921 و ص 154 ح 4922 4923 ، المصنّف ، ابن ابی شیبه : ج 7 ص 418 ح41 ، منتخب مسند عبد بن حمید : ص 108 ح 240 ، السنّه ، ابن ابی عاصم : ص337 ح 754 ، کمال الدین : ص 236 ح 52 ، الأمالی ، صدوق : ص500 ح686 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 12 ح 941 ، سعد السعود : ص 228 و الطرائف : ص114 ح 173 .
3- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 ، ینابیع المودّه : ج 1 ص 113 ح 35 .
4- .ر . ک : ینابیع المودّه : ج 1 ص 114 .
5- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 227 ح 60 ، جواهر العقدین : ص 237 ، استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 352 ح 76 .
6- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 233 ح 69 ، جواهر العقدین : ص 237 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 353 ح 77 .
7- .کنز العمّال : ج13 ص104 ح36340 (به نقل از ابن جریر) .

ص: 449

32 . عبد اللّه بن جعفر ، (1) 33 . عبد اللّه بن حَنطَب ، (2) 34 . عبد اللّه بن عبّاس ، (3) 35 . عبد اللّه بن عمر ، (4) 36 . عَدیّ بن حاتم ، (5) 37 . عُقبه بن عامر ، (6) 38 . عمّار بن یاسر ، (7) 39 . عمر بن خطّاب ، 8 40 . عمرو بن عاص ، 9 41 . قیس بن سعد بن عُباده ، 10 42 . محمّد بن مسلمه ، 11

.

1- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 .
2- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 196 ح 30 ، جواهر العقدین : ص 236 و استجلاب ارتقاء الغرف : ج 1 ص 349 ح 73 .
3- .ر . ک : کمال الدین : ص 275 ح 25 .
4- .ر . ک : اُسد الغابه : ج 3 ص 219 ش 2907 .
5- .ر . ک : المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 171 ح 318، السنن الکبری : ج 10 ص 194 ح 20336 ، السنّه ، ابن ابی عاصم : ص 630 ح 1557 ، کنز العمّال : ج10 ص 187 ح 954 و کمال الدین : ص 274 ح 25 .
6- .ر . ک : کفایه الأثر : ص 91 .
7- .ر . ک : نفحات الأزهار : ج 2 ص 234 (به نقل از موفّق بن احمد خوارزمی) .

ص: 450

43 . مقداد بن اسود ، (1) 44 . هاشم بن عُتبه . (2) تأمّل در گزارش های حدیث ثقلین ، بیانگر آن است که : 1 . روایت بعضی از این افراد ، در کتاب های معتبر یا مشهور اهل سنّت (همانند کتب تسعه و کتاب های هم ردیف آنها در حدیث و رجال و تراجم) آمده است . (3) 2 . روایت برخی دیگر از صحابه ، در منابع معمولی و متوسّط اهل سنّت (از جهت اعتبار) موجود است . (4) 3 . برخی از افراد ، در روایت های کتاب هایی همچون عبقات الأنوار (به نقل از مصادر اهل سنّت) (5) و ینابیع المودّه ، یاد شده اند . (6) 4 . روایت دو نفر از این افراد ، اختصاصا در مصادر شیعی ذکر شده است . (7) 5 . حضور برخی از اصحاب ، در مجلسِ مُناشده (اقرار گرفتن) امام علی علیه السلام بر حادثه غدیر ، گزارش شده است . 8

.

1- .ر . ک : کمال الدین : ص 274 ح 25 .
2- .ر . ک : کمال الدین : ص 275 ح 25 .
3- .بجز امام علی علیه السلام (که در ضمن بند «ب» مورد اشاره قرار می گیرد) این افراد ، عبارت اند از: ابو سعید خُدری ، ابو هُرَیره ، جابر بن عبد اللّه انصاری ، جبیر بن مُطعَم ، حذیفه بن اَسید غفاری ، زید بن اَرقَم ، زید بن ثابت ، عبد اللّه بن حنطب و عبد اللّه بن عبّاس .
4- .این افراد ، عبارت اند از: ابو ذر ، ابو رافع ، اُمّ سلمه ، اُمّ هانی ، ضمره اسلمی و عامر بن لیلی بن ضمره .
5- .کتاب فارسی و مفصّل عبقات الأنوار ، تعریب و تلخیص و تحت عنوان نفحات الأزهار ، منتشر شده است .
6- .این افراد ، عبارت اند از: انس بن مالک ، براء بن عازب ، سلمان فارسی و عمرو بن عاص .
7- .این دو نفر ، حذیفه بن یمان و عمر بن خطّاب هستند .

ص: 451



ب - راویان حدیث ثقلین از میان اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله

ج - راویان حدیث ثقلین از میان تابعیان

ب راویان حدیث ثقلین از میان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آلهافزون بر اصحاب پیامبر خدا ، اهل بیت ایشان نیز متن حدیث ثقلین را روایت کرده اند . بررسی ها نشان می دهند که امام علی علیه السلام ، (1) فاطمه زهرا علیهاالسلام ، (2) امام حسن علیه السلام ، (3) امام حسین علیه السلام ، (4) امام زین العابدین علیه السلام ، (5) امام باقر علیه السلام ، (6) امام صادق علیه السلام ، (7) امام رضا علیه السلام (8) و امام هادی علیه السلام (9) ، این حدیث را روایت کرده اند .

ج راویان حدیث ثقلین از میان تابعیانعلاوه بر شماری از اهل بیت علیهم السلام که نامشان گذشت ، هفده تن از طبقه بعد از اصحاب پیامبر خدا که اصطلاحا «تابعیان» نامیده می شوند حدیث ثقلین را به طبقه پس از خود ، منتقل کرده اند . (10) آنان عبارت اند از :

.

1- .ر . ک : السنّه ، ابن ابی عاصم : ص 631 ح 1558 ، کنز العمّال : ج 1 ص 379 ح1650 ، الکافی : ج 2 ص 415 ح 1 و کمال الدین : ص 237 ح 54 .
2- .ر . ک : الولایه ، ابن عُقده : ص 242 ح 83 .
3- .ر . ک : کفایه الأثر : ص 163 .
4- .ر . ک : کمال الدین : ص 240 ح 64 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 57 ح 25 و معانی الأخبار : ص90 ح4 .
5- .ر . ک : معانی الأخبار : ص 90 ح 4 ، کمال الدین : ص 240 ح 64 و عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 57 ح 25 .
6- .ر . ک : الکافی : ج 3 ص 422 ح 6 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 90 و بصائر الدرجات : ص 413 ح 3 و ص 414 ح 5 .
7- .ر . ک : الکافی : ج 1 ص 293 ح 3 ، کمال الدین : ص 244 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 5 ح 9 و مختصر بصائر الدرجات : ص 90 .
8- .ر . ک : عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 229 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 369 ح18 .
9- .ر . ک : تحف العقول : ص 458 ، الاحتجاج : ج 2 ص 488 ح 328 .
10- .الکافی ، ج 4 ، ص 536 ، ح 2 .

ص: 452



د - راویان حدیث ثقلین از قرن دوم تا قرن چهاردهم

1 . اصبغ بن نُباته ، 2 . حارث هَمْدانی ، 3 . حبیب بن ابی ثابت ، 4 . حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام ، 5 . یزید بن حیّان ، 6 . حنش بن معتمِر ، 7 . عبد الرحمان بن ابی سعید ، 8 . عبد اللّه بن ابی رافع ، 9 . عطیّه بن سعید عوفی ، 10 . علی بن ربیعه ، 11 . عمر بن علی بن ابی طالب علیه السلام ، 12 . عمرو بن مسلم ، 13 . فاطمه بنت علی بن ابی طالب علیه السلام ، 14 . قاسم بن حَسّان ، 15 . مسلم بن صبیح ، 16 . مطّلب بن عبد اللّه بن حنطب ، 17 . یحیی بن جَعده .

د راویان حدیث ثقلین از قرن دوم تا قرن چهاردهمپس از صحابیان و تابعیان ، بسیاری از علما و ائمّه حدیث و بزرگان اهل سنّت ، از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری ، این حدیث را در آثار خود آورده اند . در برخی از

.
.